بعد از گدار ایرانشناسان دیگر اروپایی، آمریکایی و ایرانی از جمله اولگ گرابار، شیلا بلر و دکتر شهریار عدل، بنا را از نزدیک مورد بازدید و مطالعه قرار دادند و به برخی از جزئیات از جمله محتوای کتیبهها و رمز و رازهای نهفته در آن پی بردند.
نگارنده نیز طی سه فصل بررسی و گمانه در اطراف مسجد توانست فضاهای جانبی مسجد را شناسایی و به کم و کیف ساخت و پرداخت آن پی ببرد.
در بررسیهای اولیه، آندرهگدار ضمن بیان مشخصات کالبدی و معماری آن، با توجه به درگاه انتهای ایوان قبله اظهار نظر کرده بود که مسجد جزیی از کاخ ملک زوزن بوده است، اما در گمانهزنیهای سمت غربی مسجد و مجاور درگاهی مذکور نشانهای از ساخت و ساز بعد از سدۀ چهارم هجریقمری مشاهده نشد و اظهار نظر گدار میتواند بیان ایدهای باشد که هیچگاه عملی نشده است.
شیلا بلر در بررسیهای میدانی خود موفق شده است جزییات بیشتری از تزیینات و محتوای کتیبههای مسجد را معرفی کند و به اعتبار مضمون برخی کتیبهها آن را مدرسهای پندارد.
دکتر شهریار عدل در ضمن برداشتهای «فوتوگرامتریک» متوجه وجود فضاهای معماری و عناصر تزیینی و کتیبههایی شده که از نظر آندره گدار و شیلا بلر دور ماندهاند.
دکتر عدل با توجه به فضاهای کاربردی و مضمون کتیبهها و تزئینات ناقص، بنا را مسجد-مدرسهای ناتمام فرض کرده و اعتقاد داشته است که بنا ساخته شده اما تزئینات آن به اتمام نرسیده است. دکتر عدل توانسته است با نزدیک شدن به تزیینات رویۀ دیوار انتهایی ایوان قبله بر روی داربست تنها کتیبههای فارسی مسجد در درون قاب آجری با مضمون: «دوعاگوی عز تو دوعا میخواهد» را تشخیص دهد و با بررسی دقیق کتیبههای برجستۀ کاشی در درون قابها، به این امر پی ببرد که هنرمند با قراردادن کاشیهایی با رنگهای متفاوت کنار یکدیگر موفق به ساخت نخستین کاشی معرق در این مسجد-مدرسه شده است.
گمانهزنیهای نگارنده هم منجر به کشف نکات و حقایقی پیرامون مسجد شد که پژوهشگران پیشین با آنها مواجه نشده بودند، در نخستین فصل گمانهزنی تصمیم گرفتیم چگونگی شکلگیری فضای منهدم شدهای در جنوب ایوان قبله را که پاکار طاق ورودی آن بر بدنۀ پایۀ ایوان باقی مانده بود مطالعه کنیم.
علاوه بر این که شالوده پایۀ دیگر ورودی یک شبستان در جنوب ایوان را مشاهده کردیم، با شگفتی به پایههای ستبر آجری در مجاورت ایوان برخورد کردیم که به صورت ردیف میتوانستند باقیمانده از یک شبستان بسیار وسیع و بزرگ کهنتر از مسجدملکزوزن باشند و مطالعات ما در درون ایوان و صحن مجاور ایوان شرقی مسجد ملکزوزن هم منجر به کشف پایههایی در راستۀ پایههای مکشوفۀ قبلی و متعلق به همان شبستان بسیار وسیع بود، اما ستونهای کشف شده در سمت جنوب ایوان با ستونهای جبهۀ شرقی در شکلگیری اولیه تفاوت داشت به این معنی که درابتدا و احتمالا سدۀ سوم هجری قمری ستونهای استوانهای نسبتا باریک ساخته شده، در مرحلۀ بعد آن ستون استوانه در میان یک جدار آجری مکعب با تزیینات پلکانی شکل محاط شده و در مرحلۀ بعد همان ستونها به گونهای تقویت شده که از مقطع مستطیل برخوردار باشد. در این مرحله تعداد ستونها زیاد شده و به سمت شمال و شرق گسترش یافته است، ستونهای داخل ایوان کنونی تخریب شده اما شالوده آنها برجای مانده در حالی که ستونهای جنوب ایوان کاملا تخریب نشده و از فضای بین ستونها به عنوان کارگاههای تراش آجر و قالبگیری کاشی برای تزئین مسجد کنونی استفاده شده است.
در سمت شمال ایوان نیز اقدام به گمانهزنی شد و علاوه بر پیدایش شالودۀ پایۀ شمالی ورودی شبستان مسجد کنونی، یک محراب زیبا با کتیبههای برجستۀ گچی نقاشی شده متعلق به آخرین مسجد قبل از مسجد کنونی کشف شد که در درون یک حفاظ صندوق مانند گل و خشتی نگهداری شده بود.
یافتههای باستانشناسی اطراف مسجد ملک زوزن نکات جدید فراوانی را روشن کرد که در این مقال کوتاه فرصت معرفی آنها نیست، اما با توجه به مطالعات صورت گرفته و یافتههای باستانشناسی جمعبندی اجمالی از کم و کیف مسجد ملک زوزن قابل ارائه است.
در اوائل قرن ۷ هجری قمری مسجد عظیم و وسیع باقیمانده از دوران سلجوقی احتمالا از نوع مساجد شبستانی و گسترش یافتۀ مساجد پیشین وجود داشته و قوامالدین مؤیدالملک ابوبکر علی زوزنی، ملک زوزن، در اوج اقتدار تصمیم گرفته است آن مسجد را منهدم و تجدید بنا کند.
* گزارش از رجبعلی لبافخانیکی، پژوهشگر باستانشناسی
انتهای پیام/